جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه شمس الدین: (تعداد کل: 48)

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (ع اِ مرکب)آفتاب دین. (فرهنگ فارسی معین).

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ)چشمه ای است از بلوک سرحد شش ناحیه نیم فرسخ مغربی خان میرزا. (فارسنامهء ناصری).

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ) ابراهیم شاه شرقی بن مبارک شاه. سومین از سلاطین شرقی جونپور از 803 تا 844 ه . ق. (یادداشت مؤلف).

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ) ابن اللبودی. امام ابوعبدالله محمد بن عبدان بن عبدالواحدبن اللبودی. علامهء زمان و افضل معاصران در حکمت و پزشکی بود. از شام به کشور ایران مسافرت کرد و فلسفه را در پیش نجیب الدین اسعد همدانی و پزشکی را از یکی از اطباء بزرگ ایران آموخت....

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ) ابن حمزه از سلاطین آل الیاس بنگاله (جلوس 809 ه . ق.). (فرهنگ فارسی معین).

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ) ابن فخرالدین. رجوع به شمس فخری شود.

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ) ابن محمود اول بن حسن گانگو. از سلاطین بهمنی دکن بود. (جلوس 799 - 800 ه . ق.). (فرهنگ فارسی معین).

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ) یوسف شاه بن باربک. از سلاطین آل الیاس بنگاله بود. (جلوس 879-886 ه . ق). (فرهنگ فارسی معین).

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ)ابوالفرج ابن جوزی. سعدی در گلستان آرد :چندانکه مرا شیخ اجل شمس الدین ابوالفرج بن جوزی علیه الرحمه به ترک سماع و صحبت فرمودی و... در سمع قبول من نیامدی. (گلستان). رجوع به ابوالفرج... شود.

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ)ابوالنصر مظفرشاه. از سلاطین بنگاله، از خاندان حسین شاه (جلوس 896 - 899 ه . ق.). (فرهنگ فارسی معین).

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ) احمد شاه بن محمد. از آل راجه گانس (از سلاطین بنگاله، جلوس 835). (فرهنگ فارسی معین).

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ) الپ ارغوبن هزاراسپ بن ابوطاهر از امرای هزاراسپی از اتابکان لر بزرگ (لرستان) (جلوس 657-672). (فرهنگ فارسی معین).

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ)التتمش. از سلاطین مملوک (غوریان) دهلی (هند) (جلوس 607 - 633 ه . ق.). وی بزرگترین فرد سلاطین مملوک دهلی است و حکمران سند، یعنی ناصرالدین قباجه را مغلوب ساخت و حاکم بنگاله را به شناختن سیادت سلاطین دهلی واداشت و درخواست یلدز را در احیای دولتی...

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ)الیاس شاه. از سلاطین آل الیاس در بنگاله (جلوس 740-746 ه . ق.). وی به بنگالهء غربی قناعت کرد. (فرهنگ فارسی معین).

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ) امام محمد سهروردی. مؤلف تاریخ حکما است و آدم و شیث و ادریس علیهم السلام را داخل اهل حکمت داشته و افتتاح به ذکر ایشان فرموده است. (از حبیب السیر چ خیام ج3 ص157).

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ) شمس اوزجندی. قاضی شمس الدین منصوربن محمود از شعرا و فضلای مشهور زمان خود بود و به صدرالشریعه شهرت داشت. از اشعار اوست:
برخیز که شمع است و شراب است و من وتو
آوازهء مرغ سحری خاست ز هر سو
برخیز که برخاست پیاله به یکی پای
بنشین تو که...

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ) اول، محمد از پادشاهان آل کرت (جلوس 643-676 ه . ق.). ملک رکن الدین پادشاه کرت دخترزادهء خویش شمس الدین محمد را ولیعهد خود قرار داد و پادشاه اخیر در حقیقت سرسلسلهء آل کرت به شمار میرود. شمس الدین در سال بعد به همراهی یکی از...

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ) ایلدگز. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به ایلدگز شود.

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ) بردعی. متخلص به حمدی و مشهور به ملازاده و بردعی زاده از فرزندان مولانا محمد بردعی است که حاشیهء او بر شرح ایساغوجی مشهور است. شمس الدین نیز مانند پدر خود دانشمند بود و بر کتبی چون تفسیر قاضی و شرح هدایهء حکمت حاشیه نوشته. وی...

شمس الدین

[شَ سُدْ دی] (اِخ) بغدادی یا بخارایی(1) محمد بن مؤید الحداد، و او را شمس خاله یا شمس الدین خاله گویند. با ضیاءالدین فارسی خجندی و کمال الدین خجندی معاصر و معاشر بود. ابیات زیر از اوست که در مدح کمال خجندی سروده:
به دفع کردن عین الکمال دشمن سوز
که یک...

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.